جدول جو
جدول جو

معنی قناعت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

قناعت کردن
بسنده کردن
تصویری از قناعت کردن
تصویر قناعت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
قناعت کردن
توسنگیدن
تصویری از قناعت کردن
تصویر قناعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شناعت کردن
تصویر شناعت کردن
طعنه زدن سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صناعت کردن
تصویر صناعت کردن
مهارت نمودن، استادی نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
داوری کردن، داورزیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زراعت کردن
تصویر زراعت کردن
کاشتن و کشت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطاعت کردن
تصویر اطاعت کردن
فرمان بردن نیوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاعت کردن
تصویر شفاعت کردن
وساطت کردن توسط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
کنایه از شور و غوغا کردن، هنگامه برپا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنایت کردن
تصویر عنایت کردن
توجه کردن، یاری کردن، لطف کردن، کنایه از بخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنایت کردن
تصویر عنایت کردن
امداد نمودن، توجه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شستن شستشو دادن شستن: امام خواجه که بودش سر نماز دراز بخون دختر رز خرقه را قصارت کرد. (حافظ 90)
فرهنگ لغت هوشیار
هنگامه کردن شور و غوغا و هنگامه بر پا کردن: قیامت می کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکر خایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنایت کردن
تصویر عنایت کردن
توجه کردن، محبت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
((~. کَ دَ))
هنگامه به پا کردن، کار بزرگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قصارت کردن
تصویر قصارت کردن
شستن، شستشو دادن، برای مثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اطاعت کردن
تصویر اطاعت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
Adjudicate, Judge, Officiate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
orzekać, oceniać, przewodniczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
судити , проводити
دیکشنری فارسی به اوکراینی